اطلاعات تماس
به کجا آویزیم
شعر کوتاه گویی

به کجا آویزیم !؟

به کجا آویزیم !         اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می تیوانید مرا در اینستاگرام و توییتر و

کولبر شده ام
شعر

کولبر شده ام !

کولبر شده ام !   . شیرین من ، فرهاد هستم اما نه فرهاد کوه کن که بخواهم نقش تو را ، بر کوه تصویر

صحنه را خالی کنید
شعر

صحنه را خالی کنید

صحنه را خالی کنید   چنان جار می زنند در هر کوی و برزن با آن بوق های بلند سمفونی رذالت را که انگار ،

دریغا
کوتاه گویی شعر

دریغا!!

دریغا !!   کلاغ ، پرید اما ، پرهای گنجشک ها را ، شکستند ! دریغا !! شعری کوتاه از اکبر درویش سروده شده در

چگونه بگویم تولدم مبارک
شعر

چگونه بگویم تولدم مبارک

چگونه بگویم تولدم مبارک طوفان بود پنجه در پنجه ی زمین انداخت یا هلهله ی زلزله ها !؟ سونامی ها رخت کوچ بر تن کردند

کاش ما ...
شعر

کاش ما …

کاش ما … سنگ های ” یه قل دو قل ” مان ، خنجری شد که ناجوانمردانه ، در سینه ی هم فرو کردیم و

کدام بن بست !!
ترانه

کدام بن بست !!

کدام بن بست ! کدام بن بست خودم را کرده ام گم تمام داشته هامو دادم از دست خیابان ها همه پر شد ز بن

چه روز و روزگاری !!
شعر کوتاه گویی

چه روز و روزگاری !!

چه روز و روزگاری !! هوای شهر ما تاریک و سرد است و رنگ چهره هامون زرد زرد است خداوندا چه روز و روزگاری !؟

سکوت کن !
شعر

سکوت کن !

سکوت کن !   سکوت کن حرفی نزن با تو ، تمام آسمان مال من است با تو ، تمام زمین مال من است سکوت

پوتین !!
شعر طنز

پوتین !!

    پوتین ، کاش ، پوتین هایش را ، از پاهایش در می آورد بند آن ها را به هم گره می زد و