اطلاعات تماس
برچسب: اکبر

به باغ می اندیشم
- نویسنده: akbar darvish
- . 1401-01-30
به باغ می اندیشم شعری با صدای اکبر درویش اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در

شب تاب ها بتابید
- نویسنده: akbar darvish
- . 1400-12-17
شب همه شب تمام عمر ، فقط شب بی آغاز بی آواز بی پایان … پس کی ، خورشید را ، که از دریا بیرون

صندوقچه
- نویسنده: akbar darvish
- . 1400-12-17
. صندوقچه صندوقچه ای سفارش داد پرسیدند : از برای چه ؟ گفت : می خواهم خدای خود را ، در آن پنهان کنم !

تنها مانده ایم
- نویسنده: akbar darvish
- . 1400-12-17
برادرم ، تنها مانده ای زنه تو ، همه ی ما تنها مانده ایم و حتی ، فرصت آن نیست که صلیب های مان را

شاید … !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1400-12-17
شاید شاید … ! شب شکستن ، من روی پله ها نشسته بودم رو به سراب رو به سردابی که ، تا عمق

بندها را بی هوده نبسته اند !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1400-12-17
نفسم ، بند آمد بندها را ، بی هوده ، نبسته اند بر سر هر کوچه هر خیابان هر میدان ! نفسم ، بند آمد

سلطان یخ !!
- نویسنده: akbar darvish
- . 1400-12-17
سلطان یخ !! ابر هست باد هست باران هست اما ، قحطی … … قحطی… خشکسالی بی آبی و تشنگی آن چنان که لب ها

این بز نیز گر است !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1400-12-17
. این بز نیز گر است گفت : این نیز ، بگذرد ! گفتم : چه بسیار گذشت و چه دشوار ، این روزهای

هیهات !!
- نویسنده: akbar darvish
- . 1400-12-17
هیهات !! هیهات روزگار بی رحم همه ی باورها ، به ناباوری رسیده و همه ی فرجام ها ، نافرجامی را تجربه می کنند و

به فکر من نباش !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1400-12-17
به فکر من نباش ! سوگلی من تو چرا اخماتو تو هم کرده ای گره خورده پیشونی ات این همه ماتم زده ای برای من