اطلاعات تماس
من به تو نزدیکم
ترانه

من به تو نزدیکم

  من به تو نزدیکم   من به تو نزدیکم به خودم اما دور لطف دیدن از توست ورنه من کورم کور فاصله ها زخم

بگو دوستت دارم
ترانه

بگو دوستت دارم

  بگو دوستت دارم   چلچراغی بودی در شب تاریکم با تو تا دوست داشتن من چقدر نزدیکم من همه عشق هستم وسعت این دنیا

ترانه

این همون لحظه است

  این همون لحظه است   ای همرزم همپا ای همراه ای مانند من بی قرار ای زخم خورده از روزگار آماده ی رزم و

سرود عشق
ترانه

سرود عشق

  سرود عشق   پا به پای شما ای افتاده گان ای وامانده گان دست به دست شما ای لب تشنگان ای دل خستگان می

آه چه خوابی دیدم
ترانه

آه چه خوابی دیدم

آه چه خوابی دیدم   از دست نوشته های : ( در سایه ی ارتداد )   آه چه خوابی دیدم خواب زیباائی بود ناب

قصه ی هستی من
ترانه

قصه ی هستی من

  قصه ی هستی من   دفتر هستی خود باز کردم سرزمینی خشک و ویران دیدم نه ز آفتاب و گیاه حرفی بود نه که

غزل خراباتی
ترانه غزل

غزل خراباتی

  غزل خراباتی   سگ زنجیری این زندگی لعنتی ام داِغ نفرین فلک خورده به پیشانی من تو غبار گمشده ی جاده ی دلواپسی ام

از تو
ترانه

از تو

  از تو   داغی عشق تو رو رو تنم حس می کنم همچو خورشید شده ام پر غرور تکیه بر آن شانه هایت می

در شهر
ترانه

در شهر

در شهر   در شهر کدام غریب است چون من بر صلیب است از عشق و شور و شادی همیشه بی نصیب است در شهر

در اینک
ترانه

در اینک

در اینک   خسته بودم خسته در هراس و سوختن تشنه در دشتی خشک در افول و مردن   منانده حتی بی خویش بی کس