اطلاعات تماس
برچسب: شعر های اکبر درویش
در خود نهان کرده ام
در خود نهان کرده ام با احمد شاملوگفتی :خدای را ،در پستوی خانه نهان باید کردو من نیز ،چنین کردماما دژخیمان ،در خانه
به چه می اندیشی ؟
به چه می اندیشی ؟ به چه می اندیشیخانه ات آباد باددل تو از اندوهخالی و آزاد بادغم مخور این روزهاماندنی که نیستندروزهای بهتر
خوب محبوب من
خوب محبوب من می کشم از تن تنمی کشم از دل تنتن مرا باری بودبر روی دوش منمی کشم بیرون تاروح عاشق باشمدر
چقدر زیبا می خندی
چقدر زیبا می خندی چقدر زیبا می خندیدیر گاهی پیش ،من هم زیبا می خندیدموقتی که کودک بودموقتی که کوچک بودم اما اکنون ،خنده
با تو من می خوابم
با تو من می خوابم با تو من می خوابمتا لب بیداریتا تمام خواب هاتا شط هشیاریبا تو من می خوابمسخت در آغوشم گیرمعجزه
فاصله
فاصله خدا بزرگ استولی من کوچکهر چقدر سرم را بالا می برماو را نمی بینمچقدر بین ما فاصله است !!اکبر درویش . اردی