اطلاعات تماس
دو گوش برای شنیدن !!
شعر کوتاه گویی

دو گوش برای شنیدن!!

دو گوش برای شنیدن !!   دو گوش برای شنیدن چه کمیاب نایانی وقتی همه غرق گفتن هستند و شنیدن ، در میان گفتن ها

همراه نبودیم !
شعر کوتاه گویی

همراه نبودیم !

همراه نبودیم !     ما ، همدردها ، همراه نبودیم که دچار مصیبت شدیم ! اکبر درویش   اگر تمایل دارید و شعرهای مرا

تحریف شده است !
شعر

تحریف شده است !

  تحریف شده است   تحریف شده است نه دیروز نه امروز که همیشه تاریخ را می گویم و ما عادت کرده ایم که باور

قرصی پیر
شعر

قرصی پیر

قرصی پیر قرصی پیر ، از کوچه گذشت تا ، به خیابان رسید نگاهی به اطراف انداخت نگاهش به خیابان غرق در کثافت ، و

نقاب های ما
شعر کوتاه گویی

نقاب های ما

نقاب های ما   ….. تا نقاب های مان دنیای ما را ، فرا گرفت !   اکبر درویش . 15 اسفند 1399 و ما

چه رنج غریبانه ای ؟
شعر کوتاه گویی

چه رنج غریبانه ای!؟

چه رنج غریبانه ای!؟   در میان زندگی ما مرده ایم چه رنج غریبانه ای!؟   اکبر درویش   به راستی ما زندگی می کنیم

قسمت هایی ار کتاب : شعرواره ای برای روشنک
شعر قصه برای کودکان

قسمت هایی از کتاب : شعرواره ای برای روشنک

قسمت هایی از کتاب : شعرواره ای برای روشنک   روشنک روشنک تاریک است خورشید اسیر ابرهاست اما روشنی می آید یک روز … یک

به باغ می اندیشم !!
شعر

به باغ می اندیشم !!

به باغ می اندیشم !! در باغ نیستم نه درختی نه گلی نه حتی سبزه ای هر چقدر هم که با بزک ، بخواهند این

گم شد !!
شعر کوتاه گویی

گم شد !!

گم شد !!   گم شد ترانه های عاشقانه ام وقتی صدای شلیک مسلسل ها در فضا پیچید !   اکبر درویش     همیشه

زیارت دریا
شعر کوتاه گویی

زیارت دریا

زیارت دریا   قطره ای هستم جاری در نهر اما می روم تا دریا را زیارت کنم !   اکبر درویش     برویم و