اطلاعات تماس
برچسب: شعر های اکبر درویش

ماه و چاه
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-16
ماه و چاه به ماه نگاه کردیم اما ، به چاه نیندیشیدیم اینگونه شد که در چاه افتادیم ! اکبر درویش .

مست شوید
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-15
مست شوید کوزههای آبتان را ، شراب خواهم کرد تا بنوشید تا مست شوید به شوق آیید به رقص و پایکوبی مشغول شوید مست

از ناتمام مردن می ترسم !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-13
از ناتمام مردن می ترسم ! تمامم کن تمام از ناتمام مردن می ترسم سفارش داده ام سنگ قبرم را بر آن نوشته

کاش می شد !؟
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-12
کاش می شد !؟ کاش میشد با بوسیدن لبهای تو ، صلح و آشتی را به تمام دنیا هدیه میکردم آن گاه ، آنقدر

دلت را به چه خوش کرده ای ؟
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-12
دلت را به چه خوش کرده ای ؟ با یک گل ، بهار نمی شود دلت را به چه خوش کرده ای !؟

سکوت می کنم !!
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-12
سکوت می کنم !!از اکبر درویش این شعر کوتاه میانه ی سال 1400 توسط اکبر درویش سروده شده و امیدواریم مورد توجه دوستان

جهان سنگ !!
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-12
جهان سنگ !! جهان من ، جهان جنگ جهان فتنه و نیرنگ جهان من ، پر از کینه پر از نفرت توی سینه پر

چگونه هزاران دست بی صدا مانده است !؟
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-12
چگونه هزاران دست بی صدا مانده است !؟ یک دست ، صدا ندارد آری اما من مانده ام که چگونه هزاران دست هم ،

کاش می شد ؟
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-12
کاش می شد ؟ چه لحظه ای بود لحظه ی بلوغ گیج شده بودم انگار مولکول مولکول تنم ، به جشن آبی رودها

اما صلیب عیسی را چه کسی ساخت ؟
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-11-12
اما صلیب عیسی را چه کسی ساخت ؟ پدر عیسی ، نجار بود صلیب می ساخت عیسی نیز ، نجار بود صلیب می ساخت