اطلاعات تماس
زنده ام هنوز
شعر

زنده ام هنوز

زنده ام هنوز   زنده ام هنوز می توانم در زیر باران قدم بزنم به درختانی نگاه کنم که برگ های تازه ی شان ،

نقش توالت را بازی می کنیم
شعر

نقش توالت را بازی می کنیم

نقش توالت را بازی می کنیم   راست می گفت هدایت ما نقش توالت را بازی می کنیم بی در و پیکر نه از آن

ما را کتمان کردند !
شعر کوتاه گویی

ما را کتمان کردند !

ما را کتمان کردند !   چگونه ما گم شدیم که هیچ گاه پیدا نشدیم ؟ ما را کتمان کردند ! اکبر درویش . امرداد

می خواهم زندگی کنم !
شعر

می خواهم زندگی کنم !

می خواهم زندگی کنم !   باز کن گره های این صلیب را از روزگار من می خواهم زندگی کنم می فهمی ؟ می خواهم

صبور باش !
شعر

صبور باش !

صبور باش !   روزهای بسیار زیبا در #پسا_کرونا ، انتظار ما را می کشد صبور باش ! دوباره دست همدیگر را می گیریم و

همه چیز تغییر خواهد کرد
شعر

همه چیز تغییر خواهد کرد

همه چیز تغییر خواهد کرد   به کدامین جرم محکوم شد این جهان خاکی که به جای کادو های رنگارنگ کریسمس ، امسال ، #ویروس_کرونا

آیا جهان در آستانه ی فرو پاشی ست ؟
شعر کوتاه گویی

آیا جهان در آستانه ی فرو پاشی ست ؟

  آیا جهان در آستانه ی فرو پاشی ست ؟   کارتن خواب ها بی خانمان ها معتادان از هر جا مانده کودکان خیابانی و

نفرین شده ام !
شعر

نفرین شده ام !

  نفرین شده ام !   نفرین شده ام این را ، زمین دلتنگ ، به آسمان گفت آسمان گرفته شد ابری شد ابری سیاه

اما نمی دانم !
شعر

اما نمی دانم !

اما نمی دانم !   کار قرص های خواب آور بود کار افیون بود کار کدام فریب گستاخانه ای بود وگرنه ، مسیح که در

شاید هزاران دست صدا داشته باشد
شعر کوتاه گویی

شاید هزاران دست صدا داشته باشد

شاید هزاران دست صدا داشته باشد   سبزه ها را گره بزنیم تا دست ها گره بخورد یک دست صدا ندارد شاید هزاران دست صدا