اطلاعات تماس
برچسب: شعر های اکبر درویش

آه ای یقین گمشده !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1398-11-06
آه ای یقین گمشده ! شک کردم گفت به یقین می رسی رفتم رفتم و ، … رفتم اما به یقین نرسیدم که به

یک بازی اشتباه
- نویسنده: akbar darvish
- . 1398-11-06
یک بازی اشتباه یک بازی اشتباه ، و ، … کیش مات این بود سرنوشت ما ! اکبر درویش . بهمن سال1398 یک

بهار در راه است
- نویسنده: akbar darvish
- . 1398-11-04
بهار در راه است برقص زیبای من برقص تا زمین و زمان را به رقص آوری تا خورشید و ماه را به رقص آوری

چه رویای نابی ؟
- نویسنده: akbar darvish
- . 1398-11-02
چه رویای نابی ؟ وحدت انسان ها وحدت زن و مرد چه رویای نابی !؟پ وقتی که تفرقه بر سرتاسر جهان سایه انداخته است

اینک این دست های من
- نویسنده: akbar darvish
- . 1398-10-29
اینک این دست های من ارزو کنیم : صلح را آزادی را عدالت را در تمام دنیا تا دنیای زیباتری داشته باشیم اکنون

لال مونی گرفته ام !!
- نویسنده: akbar darvish
- . 1398-10-23
لال مونی گرفته ام !! چه بگویم ؟ لال مونی گرفته ام اشک در چشم و بغض در گلو …. اکبر درویش . دی

گفتنی ها کم نیست اما
- نویسنده: akbar darvish
- . 1398-10-22
گفتنی ها کم نیست اما گفتنی ها ، کم نیست اما ، چه می توان گفت وقتی گوش ها از موم پر شده است

دروغ ها را باور نکن !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1398-10-17
دروغ ها را باور نکن ! باور نکن آن کس که اعتراف می کرد من نبودم سایه ای شبیه من ساخته بودند تا دروغ

الاغ ها
- نویسنده: akbar darvish
- . 1398-10-17
الاغ ها الاغ ها آن زمان خر شدند که خم شدند تا برای مشتی کاه تن به هر ذلت و مشقتی بدهند !

جغد می خواند !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1398-10-14
جغد می خواند ! جغد می خواند روز انگار خیال آمدن در سر ندارد ! اکبر درویش . دی ماه سال 1398