اطلاعات تماس
چگونه بگویم تولدم مبارک
شعر

چگونه بگویم تولدم مبارک

چگونه بگویم تولدم مبارک طوفان بود پنجه در پنجه ی زمین انداخت یا هلهله ی زلزله ها !؟ سونامی ها رخت کوچ بر تن کردند

بهار بود می آمد !!
شعر

بهار بود می آمد !!

بهار بود می آمد !! بهار بود می آمد !؟ آیا بهار می آید و آیا بهار در راه است و چقدر باید انتظار کشید

چه روز و روزگاری !!
شعر کوتاه گویی

چه روز و روزگاری !!

چه روز و روزگاری !! هوای شهر ما تاریک و سرد است و رنگ چهره هامون زرد زرد است خداوندا چه روز و روزگاری !؟

سکوت کن !
شعر

سکوت کن !

سکوت کن !   سکوت کن حرفی نزن با تو ، تمام آسمان مال من است با تو ، تمام زمین مال من است سکوت

پوتین !!
شعر طنز

پوتین !!

    پوتین ، کاش ، پوتین هایش را ، از پاهایش در می آورد بند آن ها را به هم گره می زد و

به باغ می اندیشم
شعر

به باغ می اندیشم

  به باغ می اندیشم شعری با صدای اکبر درویش     اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در

شب تاب ها بتابید
شعر

شب تاب ها بتابید

شب همه شب تمام عمر ، فقط شب بی آغاز بی آواز بی پایان … پس کی ، خورشید را ، که از دریا بیرون

صندوقچه
شعر

صندوقچه

. صندوقچه صندوقچه ای سفارش داد پرسیدند : از برای چه ؟ گفت : می خواهم خدای خود را ، در آن پنهان کنم !

تنها مانده ایم
شعر

تنها مانده ایم

برادرم ، تنها مانده ای زنه تو ، همه ی ما تنها مانده ایم و حتی ، فرصت آن نیست که صلیب های مان را

شاید...!
شعر

شاید … !

    شاید شاید … ! شب شکستن ، من روی پله ها نشسته بودم رو به سراب رو به سردابی که ، تا عمق