اطلاعات تماس
آه ای سیزده سالگی
شعر

آه ای سیزده سالگی

  آه ای سیزده سالگی   آه ، ای سیزده سالگی مگر نحس بودی که مرا از پرورشگاه بیرون انداختند و روانه ی دنیای بزرگی

کاشی در کنار کاش های دیگر
شعر

کاشی در کنار کاش های دیگر

  کاشی در کنار کاش های دیگر   کاش نه زمان بود و نه مکان این دو ، مفهوم خود را می باختند تا ما

در جستجوی وحدت انسانی
شعر

در جستجوی وحدت انسانی

  در جستجوی وحدت انسانی   می گشت بی آن که خسته شود جستجو می کرد در تاریکی با چراغی در دست … پرسیدم نگرانی

تازیانه
شعر

تازیانه

  تازیانه   شعر من ، تحمل نمی کند حتی مرا تازیانه است شلاق است که هر دم زخمی ام می کند پوستم را می

خود شکستیم
شعر کوتاه گویی

خود شکستیم

  خود شکستیم   با دست خود ، بت ساختیم اما ، خود شکستیم ! اکبر درویش . مرداد ماه سال ۱۴۰۲   اگر تمایل

خیابان هم
شعر

خیابان هم

  خیابان هم خیابان هم ، می تواند محل رقصیدن باشد جایی برای شادی برای دیدار دوستان برای گفتن برای شنیدن برای همصدا شدن اکنون

در رثای دکتر نجیب
شعر

در رثای دکتر نجیب

  در رثای دکتر نجیب   انسان بود به مفهوم واقعی کلمه و عدالت را ، برای همه می خواست بیزار از نابرابری و سال

برای محمد مسعود
شعر

برای احمد مسعود

  برای احمد مسعود   استوار مقاوم چون کوه … حلاج بود که در برابر جهل مقدس ، ندای اناالحق سر داده بود از کدام

سمفونی عشق
شعر

سمفونی عشق

  سمفونی عشق   عیسی ، در گوشه ای تنها ، در زیر سایه ی درختی نشسته بود غرق در فکر : چرا مردم چنین

ترانه

این همون لحظه است

  این همون لحظه است   ای همرزم همپا ای همراه ای مانند من بی قرار ای زخم خورده از روزگار آماده ی رزم و