اطلاعات تماس
از تو
ترانه

از تو

  از تو   داغی عشق تو رو رو تنم حس می کنم همچو خورشید شده ام پر غرور تکیه بر آن شانه هایت می

در اینک
ترانه

در اینک

در اینک   خسته بودم خسته در هراس و سوختن تشنه در دشتی خشک در افول و مردن   منانده حتی بی خویش بی کس

بریم از این جا ( ای داد ای داد )
ترانه

بریم از این جا ( ای داد ای داد )

  بریم از این جا ( ای داد ای داد )   اسبتو زین کن بریم از این جا من و تو ای همزاد خسته

هفته ی عاشقی
شعر کوتاه گویی

هفته ی عاشقی

  هفته ی عاشقی   شنبه : به من نگاه کردی ومن ، شاعر شدم !   یکشنبه : کدام واژه ، می تواند حالت

تو همه جهان منی
شعر

تو همه جهان منی

  تو همه جهان منی آن چنانم که چنان ، آن چنان منی لب باز کن بگو بگو تو زبان منی نیست امیدی به این

عشق تو به من معنا داد
شعر

عشق تو به من معنا داد

  عشق تو به من معنا داد مهربان ! بی تو ، من ، هیچ بودم هیچ بی معنی بی مفهوم خالی تهی پوچ …

به فکر من نباش
ترانه

به فکر من نباش !

به فکر من نباش ! سوگلی من تو چرا اخماتو تو هم کرده ای گره خورده پیشونی ات این همه ماتم زده ای برای من

عاشقانه
شعر

عاشقانه

عاشقانه بوی دریا می آید وه چه زیبا می آید ! عشق را آموخته ام تجربه کرده ام و تو را دوست می دارم من

آیا ما خود مسیحایی دیگر نیستیم !؟
شعر

آیا ما خود مسیحایی دیگر نیستیم !

  آیا ما خود مسیحایی دیگر نیستیم !   انسان دردمند امروز ، تشنه ی مسیحایی دیگر است نجات بخشی دیگر که بتواند امیدی ناب

مکاشفه
شعر

مکاشفه

مکاشفه ( از مجموعه شعرهای انجیل به روایت من ) چون عیسی ، از نزد یحیی برگشت پیش حواریون باز گشت حواریون به او گفتند