اطلاعات تماس
وحدت عالم انسانی
شعر کوتاه گویی

وحدت عالم انسانی

وحدت عالم انسانی   تفرقه ها ، مردم را به جان هم انداخته است و جهان را به خاک و خون کشیده است وحدت عالم

بی صدای هم !!
کوتاه گویی شعر

بی صدای هم !!

بی صدای هم !!   صدا ، صدای من صدا ، صدای تو چه بی صدا می شود صدای ما بی صدای هم !!  

تمام می شود
شعر

تمام می شود

تمام می شود   تمام می شود تمام این ناله و شیون هایی که گوش آسمان را پر کرده است من شعرهایم را در کف

غمگنانه
شعر کوتاه گویی

غمگنانه

غمگنانه     در جستجوی وصل شدن به فصل شدن رسیدیم چه دوران غمگنانه ای !!   اکبر درویش . آذر ماه سال 1398  

افسوس
شعر کوتاه گویی

افسوس

افسوس       رویای یکی شدن و به وحدت رسیدن انگار جز سراب چیزدیگری نیست   اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می

چه دوران غمگنانه ای !!
شعر کوتاه گویی

چه دوران غمگنانه ای !!

چه دوران غمگنانه ای !!   در جستجوی وصل شدن به فصل شدن رسیدیم چه دوران غمگنانه ای !!   اکبر درویش . سال 1398

دست های من هنوز
شعر کوتاه گویی

دست های من هنوز

دست های من هنوز   اگر حتی یک نفر نباشد تا دست مرا بگیرد اما دست های من هنوز در پی این است تا دست

مگر دست های ما
شعر کوتاه گویی

مگر دست های ما …

مگر دست های ما   سرور زمین را نخواهیم دید مگر دست های ما در دست هم قرار گیرد و همه با هم عاشقانه برقصیم

جنگ را دوست ندارم
شعر کوتاه گویی

جنگ را دوست ندارم

جنگ را دوست ندارم   جنگ را دوست ندارم اما آزادی و عدالت را دوست می دارم و دلم می خواهد تمام مردم دنیا با

دست های هم را بگیریم
شعر کوتاه گویی

دست های هم را بگیریم

دست های هم را بگیریم   دست من ، بی تو هیچ است دست تو ، بی من هیچ است دست ما اما ، با