اطلاعات تماس
آغوشت را باز کن
شعر

آغوشت را باز کن

آغوشت را باز کن   همخوابه می شوم با تو گیسوانت را ، به دست باد بسپار بادی که آرام از سمت مشرق می وزد

شانس برای من !
شعر

شانس برای من !

شانس برای من !   شانس ، برای من ، سگ پاسبانی بود که در خانه ی ما بسته نشده بود اینگونه بود که دزد

نوروز ما پیروز !!
شعر

نوروز ما پیروز !!

نوروز ما پیروز !!   زمین ، ترک برداشته است سبزه ها سر از خاک بیرون آورده اند و درختان وسوسه ی جوانه زدن را

نفت ملی شد اما ، ...
شعر

نفت ملی شد اما ، …

نفت ملی شد اما ، …   نفت ملی شد اما آن کس ، که پیشگام این راه شد محاکمه شد به تبعید رفت و

حرف های گفتنی و ناگفتنی
ننویسندگی

حرف های گفتنی و ناگفتنی

حرف های گفتنی و ناگفتنی     چه حرف هایی برای گفتن هست و چه حرف هایی برای نگفتن … !؟ کاش مخاطب حرف های

بی هیچ نشانی و بی هیچ سنگی !
شعر

بی هیچ نشانی و بی هیچ سنگی !

بی هیچ نشانی و بی هیچ سنگی !   صدای غار غار کلاغ ها به گوش می رسید هر چه در ذهن خود گشتم ،

آیا باز هم می توانست انسان شود ؟
ننویسندگی

آیا باز هم می توانست انسان شود ؟

آیا باز هم می توانست انسان شود ؟   اگر هنر گوش کردن را بلد نباشد و خود را به کری بزند. و اگر نتواند

اولین سنگ !
شعر

اولین سنگ !

اولین سنگ !   و چون صبح شد ، عیسی از کوه زیتون ، به نزد یارانش برگشت در آن هنگام ، کاتبان و فریسیان

و از جمعیت دور شد !
شعر

و از جمعیت دور شد !

و از جمعیت دور شد !   نشسته بود نگاهش بر زمین غرق در تفکر با ترکه ی نازک در دستش ، روی زمین خاکی

من در خانه می مانم !!
ننویسندگی

من در خانه می مانم !!

من در خانه می مانم !!   من اکبر درویش در این روزهایی که کرونا هر روز تعداد بیشماری را به کام مرگ می فرستد