اطلاعات تماس
امیدی تازه چشم می گشود
شعر کوتاه گویی

امیدی تازه چشم می گشود

امیدی تازه چشم می گشود   اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و

این یعنی عدالت ؟
شعر کوتاه گویی

این یعنی عدالت ؟

این یعنی عدالت ؟   اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر

در دهان گرگ می روم
شعر کوتاه گویی

در دهان گرگ می روم

در دهان گرگ می روم   اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و

یک در باز خواهد بود
شعر کوتاه گویی

یک در باز خواهد بود

یک در باز خواهد بود   اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و

مگر نمی دانی ؟
شعر کوتاه گویی

مگر نمی دانی ؟

مگر نمی دانی ؟   اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر

مادرم مگر گریسته بود آن شب
شعر

مادرم مگر گریسته بود آن شب

مادرم مگر گریسته بود آن شب مادرم مگر گریسته بود آن شب که من به نطفه رسیدم !؟ پدرم داغ بود داغ داغ آن چنان

خدا آلزایمر گرفته بود
شعر

خدا آلزایمر گرفته بود

خدا آلزایمر گرفته بود   از دست نوشته های : ” در سایه ی ارتداد “   کودک تنها سر بر دیوار گذاشت خدایش ,

شعرهای بی نقاب
شعر

شعرهای بی نقاب

  شعرهای بی نقاب 1 چراغانی کرده اندشهر را با بغض های فرو خورده … 2 خواب نیست کابوس های شبانه است که روی بند

دلم میخواد یک کتاب بنویسم
ننویسندگی

دلم میخواد یک کتاب بنویسم

دلم میخواد یک کتاب بنویسم   ننویسندگیدلم میخواد یک کتاب بنویسم از اول تا آخرش سفیدسفید و تمام چیزهایی که میخواستم بنویسم و تا حالا

دلم گرفته است
ننویسندگی

دلم گرفته است

دلم گرفته است ننویسندگی ننویسندگی :دلم می خواهد فرار کنم … بگریزم …از همه چیز … از همه کس …حتی از خودم…دلم می خواهد جایی