اطلاعات تماس
برچسب: اجتماعی

نمی بینی ؟
- نویسنده: akbar darvish
- . 1402-05-06
نمی بینی ؟ از چه تو می پرسی که چرا غم دارم نمی بینی شوق را در دلم کم دارم بی پناه بی

قصه ی هستی من
- نویسنده: akbar darvish
- . 1402-05-06
قصه ی هستی من دفتر هستی خود باز کردم سرزمینی خشک و ویران دیدم نه ز آفتاب و گیاه حرفی بود نه که

غزل خراباتی
- نویسنده: akbar darvish
- . 1402-05-06
غزل خراباتی سگ زنجیری این زندگی لعنتی ام داِغ نفرین فلک خورده به پیشانی من تو غبار گمشده ی جاده ی دلواپسی ام

لعنت خدا بر
- نویسنده: akbar darvish
- . 1402-05-06
لعنت خدا بر می توان خود را ، به خر بودن تظاهر کرد یا چو سگ ، موس موس کنان ، توی خیابان

اینک از پای فتاده
- نویسنده: akbar darvish
- . 1402-05-06
اینک از پای فتاده شزر بیشه های سرسبز غرور شیر پر آوازه ی جنگل و رود شیر غران در بر روباه و گرگ

از تو
- نویسنده: akbar darvish
- . 1402-05-06
از تو داغی عشق تو رو رو تنم حس می کنم همچو خورشید شده ام پر غرور تکیه بر آن شانه هایت می

در شهر
- نویسنده: akbar darvish
- . 1402-05-03
در شهر در شهر کدام غریب است چون من بر صلیب است از عشق و شور و شادی همیشه بی نصیب است در شهر

ننویس
- نویسنده: akbar darvish
- . 1402-05-03
ننویس تا میام باز بنویسم که چه ها به من گذشته که ز درد و رنج و محنت قلب خسته ام شکسته تا

در حریق خاکستری عشق
- نویسنده: akbar darvish
- . 1402-05-02
در حریق خاکستری عشق ما چرا به هم پشت کردیم !؟ فردا په کس دوباره ترانه ی به هم پیوستن را

سمفونی تعمید
- نویسنده: akbar darvish
- . 1402-05-02
سمفونی تعمید داخل شدم در رود اردن در کنار دیگران دیگر منتظران همان جایی که ، یحیای تعمید دهنده ، موعظه می کرد