اطلاعات تماس
برچسب: شعر

مگر نمی دانی ؟
- نویسنده: akbar darvish
- . 1394-11-13
مگر نمی دانی ؟ اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر

مادرم مگر گریسته بود آن شب
- نویسنده: akbar darvish
- . 1394-10-02
مادرم مگر گریسته بود آن شب مادرم مگر گریسته بود آن شب که من به نطفه رسیدم !؟ پدرم داغ بود داغ داغ آن چنان

خدا آلزایمر گرفته بود
- نویسنده: akbar darvish
- . 1394-03-01
خدا آلزایمر گرفته بود از دست نوشته های : ” در سایه ی ارتداد “ کودک تنها سر بر دیوار گذاشت خدایش ,

سیمفونی بغ کرده
- نویسنده: akbar darvish
- . 1394-01-20
سیمفونی بغ کرده پرورشگاه بود و من بودم و تنهایی … کودک بغ کرده ی پشت دیوار , به چه می اندیشید ؟ روزهای دلگیر

شعرهای بی نقاب
- نویسنده: akbar darvish
- . 1393-05-03
شعرهای بی نقاب 1 چراغانی کرده اندشهر را با بغض های فرو خورده … 2 خواب نیست کابوس های شبانه است که روی بند

کودکی من گم شده است !!
- نویسنده: akbar darvish
- . 1392-06-02
کودکی من گم شده است !! خواهش می کنمالتماس می کنمکمک کنیدکودکی من گم شده استدلم کودکی ام را می خواهدکودکی ام را به من

خدا گم شده است !!
- نویسنده: akbar darvish
- . 1392-01-06
خدا گم شده است !!_________________آن روز عصر که به خانه آمدم ,مادرم گفت :خدا گم شده است ! تمام کوچه پس کوچه های شهر را

به نماز می ایستم
- نویسنده: akbar darvish
- . 1391-12-25
به نماز می ایستم به نماز می ایستم رو به قامت تو چشم های زیبای تو , مهر نماز من است تو را تکبیر

باکره وار …
- نویسنده: akbar darvish
- . 1391-12-25
باکره وار … باکره وار اومده ام که روزو با تو سر کنم تو آغوش امن تو من این شبا رو سحر کنم جار

روی باد راه می روم
- نویسنده: akbar darvish
- . 1391-12-25
روی باد راه می روم اما هنوز روی باد راه می روم با این که سخت چسبیده ام سینه های زندگی را با